کاشان نخستین مدنیت در جهان

۵٬۵۰۰ سال پیش از میلاد یکی از قدیمی ترین سکونت‌گاه در تپه سیلک در داخل کاشان پدید آمد.

کاشان نخستین مدنیت در جهان

۵٬۵۰۰ سال پیش از میلاد یکی از قدیمی ترین سکونت‌گاه در تپه سیلک در داخل کاشان پدید آمد.

کانال کاشانیکا telegram.me/kashanica

خاطره بازی با چهل جریب در آی سی یو !!

سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۴ ب.ظ

مهدی سلطانی راد 

تنها یک مخمل سبز مصنوعی محاصره شده در میان مشتی خار و خاشاک و خاک و خل! این همه باقی مانده میراثی است که چند کوچه آن طرف تر از بیابان به جامانده از نوستالژی ارباب حسن تفضلی در میدان 15 خرداد در حال جان کندن است. عجیب است که این دو سمبل خاطره بازی کاشانی ها خیلی از هم فاصله ندارند. یکی با آن دو دودکش آجری 50 ساله رنگ و بوی اسطوره صنعت و اقتصاد و کارآفرینی می دهد و دیگری یاد قهرمان هایی مثل حاج جواد مقامی نژاد و امیر صادقی را در ذهن زنده می کند که حدود 50 و چند سال پیش که امکانات امروزی مثل نیزه های فایبرگلاس و تشک نبود با چوب پاروی نانوایی سنگکی از روی مانع سه متری می پریدند و روی گونی پر از کاه فرود می آمدند!! این اواخر آدم هایی از خردسال تا میانسال گه گاه و ناگزیر به اینجا سر می زنند تا بیش از این رنگ و بوی قبرستان از او به مشام نرسد!

نشر خبر فقط با یاد سایت کاشانیکا kashanica.blog.ir آزاد است

اینجا روزگاری برای خودش بر و بیایی داشت. گودی خاطره انگیز به قدمت بیش از 5 دهه برای ورزشی های شهر کاشان که دیگر نمی شود استادیوم صدایش کرد اما کماکان بر سر درش عبارت مجموعه ورزشی شهید ناصر فکری خودنمایی می کند. چهل جریب دیروز و برهوت خشک و لم یزرع امروز مثل بیمار مرگ مغزی دکتر جواب کرده یی است که مدتهای مدید در آی سی یو روزگار گذرانده و بهتر است بیشتر از این تخت اتاق مراقب های ویژه را اشغال نکند! اعضای به درد بخوری هم ندارد که ارزش پیوند زدن به بدن بیماران نیازمندی را داشته باشد!

آخرین روزهای مرداد نود و پنج است و باز هم هوس خاطره بازی به سرم زده! مثل هر یکی دو ماه یک باری که به اینجا سر می زنم این بار هم آمده ام ببینم به نسبت چند سال پیش که بیل و کلنگ ها و لودرها به جانش افتادند و زخم و زیلی اش کردند و فرستادندش گوشه بیمارستان، علائم حیات در چهل جریب قابل رؤیت هست یا نه! ما که البته قطعأ سنمان به دوران مرحوم حاج محمد حمصیان که چند ماه پیش درگذشت و اولین سکاندار ورزش کاشان بود قد نمی دهد اما می گویند تاریخ بره کشان چهل جریب به دهه 30 و همان روزهایی بر می گردد که مرحوم حمصیان وقتی حکم ریاستش بر تشکیلات ورزش کاشان را در فرمانداری به دستش دادند با درشگه به اینجا آمد و در اتاقی مشغول به کار شد!

از خاطرات تلخ و شیرین این بیابان به جامانده از بی تدبیری ها و ناکاربلدی ها نفر سوم المپیک آسیایی 66 بانکوک در ماده پرش با نیزه گفتنی بسیار دارد. او کسی نیست غیر از جواد مقامی نژاد که بیش از 50 سال پیش وقتی سروان یاسمی فرمانده ژاندارمری و مسئول باشگاه تاج کاشان - لیاقت و شایستگی او را در چهل جریب و پرش با نیزه دید دستش را گرفت و فارغ از اینکه او ورزشکار تاجی و متعلق به باشگاه مطبوعش هست یا نیست در تهران و امجدیه به مرحوم ایزدپناه که رییس فدراسیون وقت دوومیدانی ایران بود معرفی اش کرد و نشان به آن نشان که با 20 سانت پرش بیشتر از عزت الله پاشایی که رکورددار آن زمان بود خیلی زود مهر پرنده پشت مشهدی ورزش کاشان نه تنها به دل رییس فدراسیون نشست که تیمسار خسروانی هم که همه کاره باشگاه آبی پوشان پایتخت بود یک دل نه صد دل عاشق او شد.

خوب که گوشت را تیز کنی می توانی کنار نفس نفس زدن دونده های دوومیدانی کاشان هیاهوی زیر توپ زدن فوتبالیست های دهه های 40 تا 70 شهرت را روی زمین خاکی اینجا بشنوی. اینجا البته غیر از فوتبالیست های راه آهن و کارگران و هما و پاس میدان کهنه برای ساق پای ستارگان سابق قرمز و آبی پایتخت هم آشناست. خیلی ها یادشان نرفته روزی که پرسپولیس بدون علی پروین و فرشاد پیوس و ناصر محمدخانی و مجتبی محرمی در حالی مقابل تیم موسوم به خاوری به میدان رفت که گوش تا گوش چهل جریب و حتی روی دیوارها هم جمعیت نشسته بود. چند سال بعد هم نوبت استقلالی ها بود که تقریبأ با همه ستارگان شان و در روزی پرهیاهو و پرتماشاگر ، اینجا در چهل جریب و مقابل منتخب کاشان صف آرایی کنند. آن یکی گوشت را که تیزتر کنی در چند ده متری زمین فوتبال چهل جریب  و روی زمین خاکی بسکتبال و والیبال اینجا که سالها بعد که خبری از آسفالت نبود و با کاهگل سفت و محکمش کردند تا هنگام دویدن گرد و خاکی به هوا برنخیزد میتوانی هیاهوی ورزشکاران قد بلند توپ و توری کاشان را هم بشنوی.

چند روز پیش و قدم زدن کنار پیست درب و داغان و سیمانی چهل جریب نوستالژی پرسپولیس کاشان را در یادم زنده کرد. همان تیم سرخپوش و با انگیزه یی که 19 سال پیش چیزی نمانده بود که لیگ دسته یک آزادگان که امروز شده لیگ برتر را تجربه کند. اما حیف که نداشتن استراتژی درست و حسابی و بی تجربگی بازیکنانش داغ صعود به بالاترین رده فوتبال ایران را بر دل کاشانی ها گذاشت تا مردم این شهر سال بعد و در لیگ 77 تنها تماشاگر بازی های جلال زیارتی و محمود زیدآبادی در ملوانی باشند که سال قبل از آن در چهل جریب مقابل تیم شهرشان صف آرایی کرده بود.

قبل از لیگ دسته دو فوتبال ایران در سال 76 اما جام فلق در سال های میانه دهه 60 می توانست فوتبال کاشان را بیرون از مرزهای شهر بر سر زبانها بیندازد و در تورنمنتی که زیر گروه لیگ قدس محسوب می شد و تیم هایی از سراسر ایران  به شکل منتخب شهرشان مقابل هم قرار می گرفتند فوتبال کاشان در زمین پیر فوتبال این شهر تاریخ ساز شود با این حال یک یادش بخیر بلندبالا باقی مانده جدال حساس و نفسگیر شاگردان صحرایی و دیگبری در تیم منتخب کاشان با منتخب اردبیل در سال 66  است که علی دایی معروف را در اوج جوانی به کاشان و زمین چهل جریب کشاند.

بگذریم، چهل جریب حدود 65 سال هم خانه دوومیدانی کارها بود و هم بعدها شد محفل دورهمی فوتبالی های کاشان. حتی همین حالا هم که از چهل جریب خرابه یی بیشتر نمانده و پشت دروازه ها و کمی دورتر از نیمکت ذخیره های ضلع شمالی اش را تیغ ها و خارهای دو متری محاصره کرده اند تب فوتبال با درجه بسیار کمی البته روی چمن مصنوعی اش جریان دارد. گاهی روزها تیم هایی از نونهالان و نوجوانان تحت عنوان مدارس فوتبال اینجا پایی به توپ می زنند و با وجود تراژدی غمبار چهل جریب مسابقات دوره یی دستجات بزرگسالان و جوانان فوتبال کاشان و بازی های استانی برخی تیم ها مثل سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری و ذوالفقار و سجاد و جاوید و تمرینات و بازی های رسمی پیشکسوتان فوتبال کاشان هم به قیمت به حراج رفتن آبروی ورزش و فوتبال شهر هم اینجا برگزار می شود!

از آن سکوهای قدیمی تماشاگر که دور تا دور زمین چهل جریب وجود داشت حالا تنها چند ردیف سکو برای نشستن حدود 200 تماشاگر پشت نیمکت ها باقی مانده. و یکی دو رختکن تنگ و تاریک و دلهره آور که حتی نگاه کردن به داخلش از بیرون هم نترسی و دل و جرأت بالایی می خواهد! و البته چهار دکل روشنایی فاقد نور استاندارد، همه آن چیزی است که امروز از چهل جریب رؤیایی سال ها و دهه های گذشته باقی مانده. پر بیراه نیست بگوییم شاید اگر چند سال با ناپرهیزی دوستان مسئول سالن ورزشی شهید شکرریز نونوار نمی شد و چند متر آنطرف تر و زیر سالن تمرین بوکسورها تالار اجتماعاتی احداث نمی کردند امروز از کل مجموعه شهید فکری و یا همان چهل جریب خودمان جز یک بیغوله و بیایان باقی نمانده بود و شاهد این مدعا استخر نابود شده ی پر از زباله و پسماند چهل جریب است که همین حالا اگر از بالای دیوار دو متری اطرافش که برای لاپوشانی فاجعه کشیده اند نگاهی به درونش بیندازید همه چیز دستگیرتان می شود!

تا چند سال قبل از اینکه به خیال خام تخصیص اعتبار از طرف بالایی ها دستور تخریب اینجا را صادر کنند و بعد همه چیز به امان خدا رها شود حاج جواد مقامی به قدمت چند ده سال در پیست خاکی چهل جریب به قهرمان سازی در دوومیدانی مشغول بود. شاگردان پرشمارش همه رکورددار ایران بودند. از پرش طول و سه گام گرفته تا پرش نیزه و دو صد متر. اما وقتی 5 - 6  سال پیش آن مدیر پشت میزنشین تربیت بدنی حکم به تخریب اطراف زمین چمن و ایضأ پیست دوومیدانی چهل جریب داد انگار دوومیدانی کاشان هم نابود شد چرا که نصف پیست تارتان ورزشگاه 15هزارنفری بخاطر استفاده از مواد نامرغوب فاقد امکان استفاده بود و دوومیدانی کارهای نونهال و نوجوان پراستعداد کاشان مانند محمد امین برزی که ملی پوش و رکورددار دو صد متر ایران هم بود غیر از دوری راه متحمل استفاده از مکان بی کیفیت تمرین هم شدند! حالا بماند که جدا از میلیاردها تومان هزینه برای ساخت ورزشگاه جدید، چند ده میلیون تومان هم برای اصلاح پیست تارتان و هشت خط مجموعه هزینه شد اما ورزش کاشان بی سر و سامان تر از این حرفها بود که بتواند زودتر از این ها جلوی این حیف و میل را بگیرد.

خوب یادم هست که در زمان دولت مهرورز از محمد علی آبادی و علی سعیدلو گرفته تا محمد عباسی و در همین دولت هم محمود گودرزی که به قول جواد خیابانی پدران ورزش ایران بودند و هستند! نوبت به نوبت بر بالین چهل جریب در آی سی یو حاضر شدند اما آب از آب تکان نخورد! می گویند یکی دو سال پیش واکنش محمودگودرزی وقتی قفل درب زنگ زده و ورودی استخر مخروبه و پر از زباله چهل جریب برای بازدیدش به سختی باز شد تا وزیر آن را ببیند و احتمالأ دستوری برای بازسازی استخر صادر کند جالب بود! به زعم و گفته گودرزی چنین جایی که هیچ شباهتی به ورزشگاه و مجموعه ورزشی ندارد چنین قفلی هم برا حفاظت و نگهداری بخشی از خود می خواهد!!

حدود 5-6 سال پیش که لودرها و بیل و کلنگ ها خاک چهل جریب را به توبره کشیدند گفته شد که بالایی ها ردیف اعتباری ویژه یی برای ساماندهی اینجا تخصیص می دهند و شاید همین وعده های توخالی بود که رییس فعلی شورای شهر را که آن روزها کلیددار ورزش شهر به صرافت انداخت که با جدیتی تمام عیار فرمان حمله به چهل جریب را صادر کند اما تا امروز که حدود یک سال تا پایان دولت حسن روحانی باقیمانده آش هنوز همان آش است و کاسه نیز همان! چند سال پیش هم برخی روایت ها حاکی از این بود که قرار است شهرداری با مشارکت اداره ورزش و با هم بر سر تبدیل قسمتی از ورزشگاه به پارکینگ و واحدهای تجاری و در نتیجه ایجاد ممر درآمدی برای چهل جریب تفاهم کنند. دفتر و دستک ساده و معمولی هیئت فوتبال کاشان را هم که اضافه کنیم و آبرویی که روز به روز بیشتر در معرض تهدید قرار می گیرد می طلبد که دوستان پشت میزنشین اداره ورزش و جوانان و سایر مسئولان و صاحب منصبان شهر مقداری از کولرهای گازی فاصله بگیرند و ضمن صرفه جویی در مصرف انرژی فکر عاجلی به حال مرمت و بازسازی این مجموعه ورزشی صورت دهند!

در طول همه این سال ها شاید کمی دلسوزی با قدرتی در حد چند اپسیلون و تلاش برای جذب سرمایه گذار بخش خصوصی در کنار به چالش کشیدن مدیران ورزش استان جهت تخصص اعتبار برای ساماندهی استادیوم چهل جریب راهکارهایی بود که می شد مخروبه و برهوت پر از خار و خاشاک فعلی را از مرگ مغزی نجات داد و مجموعه یی آبرومند و بازسازی شده در حد محل تمرین و برگزاری مسابقات کم تماشاگر فوتبال و دوومیدانی در اختیار ورزش کاشان قرار داد. براستی آه و افسوس حاصل از مشاهده تصویر بدترکیب و زشت امروزی از چهل جریب چه زمانی به لبخندی خوشایند حاصل از انتقال بیمار منظور نظر از آی سی یو به بخش تبدیل خواهد شد؟!!

نشر خبر فقط با یاد سایت کاشانیکا kashanica.blog.ir آزاد است

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی