کاشان نخستین مدنیت در جهان

۵٬۵۰۰ سال پیش از میلاد یکی از قدیمی ترین سکونت‌گاه در تپه سیلک در داخل کاشان پدید آمد.

کاشان نخستین مدنیت در جهان

۵٬۵۰۰ سال پیش از میلاد یکی از قدیمی ترین سکونت‌گاه در تپه سیلک در داخل کاشان پدید آمد.

کانال کاشانیکا telegram.me/kashanica

22 اسفند روز شهید و بزرگداشت شهدا

جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۲ ب.ظ

اندیشه و کلام شهیدان حاصل عالی ترین ارزش های انسانی و بیانگر والاترین ایده ها و آمار ما نهاست. شهیدان، به خون خفتگان گلگون کفنی هستند
بر اساس نظرسنجی‌های انجام شده شناخت مردم از این روز از یک درصد در سال ۹۱ به ۱۷ درصد در سال ۹۲ و ۳۵درصد در سال ۹۳ ارتقا یافت.


این روز در کشورهای دیگر دنیا نیز مسبوق به سابقه است:


 
در افغانستان نیز  ۱۸ سنبله (بهمن ماه) به عنوان روز “شهدا” به مناسبت سالروز ترور احمدشاه مسعود از رهبران جهادی این کشور نام گذاشته شده است.همه‌ساله این روز در افغانستان گرامی داشته می‌شود .


امیر امارات متحده عربی در دستوری به مجلس فدرال امارات، ۳۰ نوامبر (۹ آذر) را به عنوان روز شهید در تقویم این کشور ثبت و این روز را تعطیل رسمی اعلام کرد.امیر امارات در این دستور با گرامی‌داشت “یاد و خاطره شهدای” این کشور در بحرین و یمن، اعلام کرد که “یاد و خاطره شهیدان وطن” باید همیشه زنده نگه داشته شود.این نکته حایز اهمیت است که از آغاز تجاوز عربستان سعودی به یمن نیروهای امارات متحده عربی نیز با نیروهای عربستان همکاری کرده و تاکنون تنها  هشت تن از افسران و سربازان امارات کشته شده اند.

مقبره سرباز گمنام در سال ۱۹۲۳ در مرکز شهر هنگ کنگ ساخته شده است و بزرگداشت کشته شدگان جنگ جهانی اول و دوم  که در خدمت نیروی دریایی سلطنتی ، ارتش بریتانیا و نیروی هوایی سلطنتی بودند، در آنجا برگزار می شود. ماکت تقریبا دقیقی همچون این یادمان در مقبره سرباز گمنام وایت لندن طراحی شده است.

مردم ارمنستان هر سال در روز نهم ماه می مصادف با روز پایان جنگ دوم جهانی با نثار گل بر بنای یادبود سرباز گمنام ، یاد سربازانی که در این جنگ جان خود را برای دفاع از میهن شان از دست دادند گرامی می دارند.

مقبره سرباز گمنام در میدان شارل دوگل پاریس فرانسه قرار دارد.ناپلئون برای بزرگداشت پیروزی های بزرگ نظامیان خود تصمیم گرفت بنای یادبودی بسازد.ساخت این بنا در سال ۱۸۰۶ آغاز و در سال ۱۸۳۶ به اتمام رسید.در سال ۱۹۲۰ به یادبود کشته شدگان جنگ اول جهانی ، مقبره سرباز گمنام در زیر آن قرار داده شد و از آن پس همه روزه در ساعت ۱۸:۳۰ به هنگام غروب طی مراسمی رسمی با نواخته شدن مارش و با حضور سربازان افتخار آفرین قدیمی ، چراغی بر افروخته و دسته گلی بر مزار این سرباز گمنام اهدا می گردد.


موارد فوق نشان از اهمیت کشورهای مختلف جهان به ارج نهادن به قهرمانان جنگ دارد.

 
ای روشنای خانه امید ، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید ، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ، ای شهید
عطر شهادت و یاد جانفشانی های شهیدان همواره تلنگری بر رفتار و گفتارمان در این دنیای فانی خواهد بود
راز جاری ماندن شهدا
چه می شود که خون حامل زلال ترین پیام ها در تاریخ می ماند؟ بی تردید، پاسخ را باید در این حقیقت جست که شهدا، تفسیر مجسم باران، بر شوره زار غفلت زمین اند... و راز جاری ماندن شهدا، چیزی جز جوشیدن از چشمه ای به نام عشق نیست. شهادت، کلاس همیشه دایر حرکت است که تمامی انسان ها را در هر برهه زمان، در خویش ثبت نام می کند و شهدا، محصلان برگزیده این مدرسه اند.

رسالت ما
شهدا، رفته اند و رسالتی از جنس آگاهی و حرکت را بر دوش ما باقی گذاشته اند. شهادت، مرز زمین و آسمان است و شهدا، مرزبانان هماره بیداری. شهیدان، پیامبران حماسه انسان اند که ما را مسئولیتی ممتد که در لحظه لحظه زندگی مان جاری است، نازل فرموده اند.

فریاد ممتد شهید
مقام شهدا را جز شاهدان حقیقت، کسی نمی فهمد و حقیقت را چشمی غیر از دل، نمی تواند دید. آن که رتبه و جایگاه شهید را فهمید، پویایی را سرلوحه هستی خویش قرارداد و آن که از شهید، جز لقب و نامی نمی داند، تنها دل را به سکونت در کوچه ای آرام که به نام شهیدی آذین شده، خوش می دارد؛
سلام بر شهدا!

شهدا، مرگ را به سخره گرفته اند، تا ما به حقارت دنیا بخندیم. شهدا، حیثیت خون را فریاد زدند، تا ما گوشت و پوستمان را از جرعه عطش و شور بپرورانیم. شهدا، همه تعلقات را از خود بریدند و خود را مسافر آسمان کردند، تا گذرگاه بودن دنیا را اثبات کرده باشند و راز آزادی را بریدن از خویش ثبت نموده باشند. پس سلام بر شهدا و بر فرهنگ همیشه روشنشان. بر ما باد مرور خویش در بایدهای آنان و محک زدن خود در این غفلت گاه نسیان زا.

سلام بر شهادت که بزرگ ترین نتیجه حرکت است.

سرخ رفته ای تا...

معصومه داوودآبادی
در نفس های روشن شهر، طنین صدای آسمانی ات زنگ می زند.

خاطره ات عزیز است و جاودان. تاریکی کوره راه ها را مژده خورشیدی. حضور تو است که بر چشم های این همه دیوار، پنجره می رویاند. حضور سرخ تو است که می خواندمان به برخاستن و ادامه دادن، به بلند خواندن آنچه سرمشقمان دادی. تو نیستی؛ اما حضور نورانی ات، از خیابان ها و کوچه ها، حروف تیره رخوت را می زداید. رفتی تا بایستیم. ایستاده ایم و بر معابر آزادی، الفبای همدلی را ترویج می کنیم.

رفته ای تا زمستان های روبه رو را به شعله برخیزیم، تا دهان یاوه گوی ستم را به سنگ ببندیم.

به تکاپویمان می خوانی؛ آن گونه که خورشید، تپه های برفی را جاری می کند.

تو، به درک بهار دعوتمان کردی تا وقتی آسمان به شکوفه باران شهر می آید، در اتاق های تاریک، جا نمانده باشیم.

از تو آموخته ایم تا به کوه بیندیشیم و دریابیم کلمات استوار را.

از چشمانت خوانده ایم نواحی زلزله خیز جانمان را و به استحکام تار و پودمان برخاسته ایم. ما را حضور روشن گرت تا دورها ضمانت می کند.

شکوه جاودانه ات را پاس می داریم
منت پذیر حضورت خواهیم ماند که پای آزادگی را به خانه های پرحصارمان باز کردی. نفست که بر کوچه های یخ بسته شهر پاشید، به آفتاب ایمان آوردیم. به رودخانه ها مؤمنمان کردی؛ آنچنانکه خاک خشک، قطره های باران را. پاس می داریم شکوه جاودانه ات را که دستانت، راهگشای سنگلاخ ترین جاده ها بود و بی روزن ترین شب ها را گام های روشن تو بشارت نور.

بزرگت می داریم و آیه های بلند حماسه ات را در کوچه های جوان شهر، به تلاوت می نشینیم. در مسیر ردپای آخرت، آینه می کاریم و تصویر پروازت را در چشمان فرزندان میهن، ابدی می کنیم.

دنیا، از نام شما روشن است
محمدکاظم بدرالدین
همه چیز برمی گردد به آن دوران که جسم های ما، ناتوانی ها را جار می زد؛ هنگامی که در حاشیه ایستاده بودیم و عریانی مستانه شما را در متن خطر تماشا می کردیم؛ برای آن عرصه کمی باور در ما لازم بود.

ماندن ما هیچ لذتی نداشت که با نبات آن، دهان خویش را شیرین کنیم. پستی دنیا، ما را مشغول سرگرمی های بی ارزش کرد.

اینک، کوچه پس کوچه های دنیا، روشن از نام شماست. گریه بر پلاک های شما، بهترین غزل هایی نسروده را پیش روی ما می گذارد.

چه باید نوشت، که بی یاد شما، روزهای قلم در منجلاب فلاکت می افتد.

شما بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید.

اُف بر این حصار تنگ نظر که نامش دنیاست و ما در آن، با دستان پشیمان خویش، مزارهای معطر شما را گلاب احترام می پاشیم و خاطرات حسرت های خود را به مرور می نشینیم!

شقایق ها! ایثار از آن شماست که دنیا را گوشه ای افکندید و با پرواز سرخوشانه خود، بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید.

نام شما، زینتی همیشگی است که با آن، آینده به ما روی خوش نشان می دهد. درختان اندیشه اگر لحظه ای را بی شما سپری می کنند، آینده آنها به دستان تبر خواهد افتاد. کدام درد بالاتر از آنکه آلبوم زندگی، بی تصاویر مردانگی تان رقم بخورد؟! نام شما، ازلیّتی درخشان خواهد بود و ابدیتی پرفیض.

اگرچه شیاطین، بازار فریب را گشوده اند، اما صدای گام هایتان، خفتگی ما را به سمت بیداری فرا می خواند.

اگر خون نبود...

رزیتا نعمتی
مشق امشب من شهید است. هزار و چهارصد بار از روی تو می نویسم، تا یادم باشد از کربلای حسین، تا هورالعظیم، از مکه تا فکه و از ساحل فرات تا قله های «بازی دراز» راه کوتاهی است، به اندازه یک قطره سرخ از خون خدا. در خیابان های شهر، حق تقدم همیشه با تو خواهد بود. ای شهید! اگر جوی خون راه نمی افتاد، چه کسی سلام ما را به درختان سیب می رساند تا امروز در سایه سارشان به خواب خوش برویم؟!

برسد به دست صاحبش
روح که بزرگ می شود، جسم در پذیرش آن وا می ماند و معنا وقتی عظمت بی کران می یابد، کلمه، زیر بار بی طاقتی خود، به هر راهی می زند تا ابراز شود. من برای گفتن از تو، امروز دست به دامان تابوتی بی وزن شده ام که غزل قامت تو در آن شکسته به دستم رسیده است
فقط برای نجات شما
رزیتا نعمتی
تو رفتی و پس از آن، دردها عمیق شدند
و غصه ها همه جا با دلم رفیق شدند
به جا نمانده در این کوچه ها دلی که نسوخت
تمام پنجره ها طعمه حریق شدند
نسیمی آمد و کم کم ز یاد آنها برد
چه غنچه ها که جوانمرگ، از این طریق شدند!

و روی اسم تو بر کوچه ها غبار گرفت
برای گفتن تو، واژه ها رقیق شدند
همیشه عقربه ها محو یکدگر بودند
کدام ثانیه بر روی تو دقیق شدند؟!

آهای قوم به ساحل نشسته! این گل ها
فقط برای نجات شما غریق شدند
هیچ کس مثل تو در صنعت ایجاز نبود
رزیتا نعمتی
چفیه و کفش و پلاک تو به اهواز نبود
اثری از تو و خاکستر پرواز نبود
آفرین بر غزل سوخته پیکر تو!

هیچ کس مثل تو در صنعت ایجاز نبود
آنقدر سوخته بودی که در آغوش زمین
نوبهارم! اثر از برگ گل ناز نبود
هان! به پیراهنت ـ ای یوسف گم گشته ـ قسم
که به زیبایی پایان تو، آغاز نبود
عشق، وقتی که شب حمله به دل پاتک زد
هیچ جا بازتر از سینه سرباز نبود
 

  • امیر ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی